-
فقط ۷ دقیقه مونده...
دوشنبه 28 تیرماه سال 1389 16:16
دیشب رفتیم ۳۰نما.....هفت دقیقه تا پاییز... ادم این بازی حامد بهداد رو که میبینه....اصلآ میخواد بمیره....که اخرین لذتش این باشه..... اصلآ نمی خوای از سینما بیای بیرون....دوست داری بشینی و مزش زیر زبونت بمونه.... محسن طنابنده هم کولاک کرده بود.... کلآ فیلمش حرف نداشت.....خودتو وسط ماجرا میدیدی....درداشونو حس...
-
خر!
یکشنبه 27 تیرماه سال 1389 12:38
میگه: حالت چطوره؟خوبی؟ میگم:خوبم فقط دلم واسه یه خر تنگ شده! +:کدوم خر؟ ـ:مگه چندتا خر داریم؟ +:من چه میدونم....شاید پرورش خر زده باشی....شایدم من خودمو زدم به خریت! ـ: یعنی بعد از اینهمه مدت خودتو نشناختی؟!!!
-
رفت...برای همیشه....
شنبه 26 تیرماه سال 1389 12:57
سلام. ۵شنبه اخرین امتحانمو با فضاحت تمام دادم و اومدم بیرون و زود اومدم خونه که بریم... به مراسم هفتم برسیم... روز شنبه ...عصر که از خواب پاشدم...شنیدم که بابا داره با شوهر خالم پچ پچ میکنه و میگه حالا میری اونجا چیزی نگیا...اخر شب با خاله بیاین تا همینجا بهش بگیمو دوتاشونو ببریم... سریع اس ام اس دادم به ادیسون و گفتم...
-
وای!
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 18:11
تا حالا شده یه امتحانی بدی که بعدش حس کنی فارق التحصیل شدی در حالی که هنوز ۳سال باید بخونی؟ من دیروز این امتحانمو دادم. حالا هفته ی دیگه یه امتحانی دارم که : ۱.فقط جلسه ی اول و اخرش رفتم سر کلاس!!!! ۲. هیچی ازش نمیفهمم!!!!! ۳.جزوه ندارم!!!! ۴.حدود ۵ساله که قسمت ریاضیات مغزمو تعطیل کردم!!!! ۵.یه پروژه داره در حد...
-
CC بیمار!!!!!!!!!!!!
یکشنبه 6 تیرماه سال 1389 13:19
اینترن به این احمقی ندیده بودم!!!! با اون هیکلش خجالت نمیکشید.... اون از طرز نشستنش....اون از قر دادنش!!!!(پسره خیر سرش!!!) اینم از مریض معرفی کردنش... مرتیکه چندش خجالت نمیکشه جلو اینهمه دختر و 2تا فوق تخصص نیششو باز میکنه میگه: شکایت بیمار ش*ا*ش*ب*ن*ده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اقا ما رو میگی...... حالم ازش...
-
انبه!
شنبه 5 تیرماه سال 1389 17:38
هیچی به اندازه ی اینکه از خواب پاشم و ببینم (....)!!!!!ام اومده خونمون حالمو بد نمیکنه!!!! قسمت هیجان انگیز قضیه اینجاست که ببینی بابات از خونه رفته بیرون و چون میدونسته این مهمون عزیز!!!!!!!!داره میاد در اتاقشونو قفل کرده! مامانم خونه نیست ...رفته اعتکاف خوش به حالش.... ما همه خواب بودیم.... ازش متنفرم....... هر وقت...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 تیرماه سال 1389 11:19
دلم گرفته قد ستاره های اسمون.....
-
3....2....1....Start!
شنبه 25 اردیبهشتماه سال 1389 19:03
سلام. برای شروعی دوباره...اینجا مینویسم ... با تنها همدمم....کیومرث! نخندین! خودم این اسمو براش انتخاب کردم. بهترین دوستمه. همراهمه. هیچوقت باهام قهر نمیکنه هیچ وقت تنهام نمیذاره. بعدآ باهاش بیشتر اشنا میشین. همینطور با زینال و بقیه ی دوستام. فعلا عجله دارم و باید برم.