روزانه های غزل

یک غزل نا تمام

روزانه های غزل

یک غزل نا تمام

فقط ۷ دقیقه مونده...

دیشب رفتیم ۳۰نما.....هفت دقیقه تا پاییز... 

ادم این بازی حامد بهداد رو که میبینه....اصلآ میخواد بمیره....که اخرین لذتش این باشه..... 

اصلآ نمی خوای از سینما بیای بیرون....دوست داری بشینی و مزش زیر زبونت بمونه.... 

محسن طنابنده هم کولاک کرده بود.... 

کلآ فیلمش حرف نداشت.....خودتو وسط ماجرا میدیدی....درداشونو حس میکردی.....و شوری اشکهاشونو.....  

اقای علیرضا امینی دستت درست.....خوب کاری رو گردوندی......   

 

 

     

                

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:36 ب.ظ http://88888888.blogsky.com

سلام غزل جان
چه بلاگ زیبایی داری داشتم فکر می کردم چه قدر خوب میشد اگه با اولین تبادل نظر تبادل لینک هم میکردیم

مریمی سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 ق.ظ http://maryami-myself.blogfa.com

سلام
غزل جان من هم لینک ت رو گذاشتم. نه به خاطر تبادل لینک. خب همه آدرسا رو که نمی تونم حفظ کنم. راه های راحت تری هم خدا آفریده که همانا لینک دادن ه. خوشحالم از آشنایی ت
(-:

دانبال چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:27 ب.ظ http://d.blogsky.com

ممنون از توصیف زیبایت
حقیقتش مدت هاس سینما نرفتم ولی با تعریفی که شما کردی بد جوری هوس کردم این فیلمو ببینم البته تو سینما

vo0ro0jak جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:29 ق.ظ http://vo0ro0jak66.blogsky.com

من که روانی شدم غزل با این فیلم.فقط هنگ کردم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد