دیشب رفتیم ۳۰نما.....هفت دقیقه تا پاییز...
ادم این بازی حامد بهداد رو که میبینه....اصلآ میخواد بمیره....که اخرین لذتش این باشه.....
اصلآ نمی خوای از سینما بیای بیرون....دوست داری بشینی و مزش زیر زبونت بمونه....
محسن طنابنده هم کولاک کرده بود....
کلآ فیلمش حرف نداشت.....خودتو وسط ماجرا میدیدی....درداشونو حس میکردی.....و شوری اشکهاشونو.....
اقای علیرضا امینی دستت درست.....خوب کاری رو گردوندی......
سلام غزل جان
چه بلاگ زیبایی داری داشتم فکر می کردم چه قدر خوب میشد اگه با اولین تبادل نظر تبادل لینک هم میکردیم
سلام
غزل جان من هم لینک ت رو گذاشتم. نه به خاطر تبادل لینک. خب همه آدرسا رو که نمی تونم حفظ کنم. راه های راحت تری هم خدا آفریده که همانا لینک دادن ه. خوشحالم از آشنایی ت
(-:
ممنون از توصیف زیبایت
حقیقتش مدت هاس سینما نرفتم ولی با تعریفی که شما کردی بد جوری هوس کردم این فیلمو ببینم البته تو سینما
من که روانی شدم غزل با این فیلم.فقط هنگ کردم...