روزانه های غزل

یک غزل نا تمام

روزانه های غزل

یک غزل نا تمام

مغز عاشق!

سه شنبه ها توی برنامه ی صبحی دیگر شبکه ۷ طرفای ساعت ۱۰ یه آقایی میاد درباره موفقیت و هدف و از اینجورر چیزا صحبت میکنه (البته اگه بذارن!!!) به نام مهندس عظیمی. 

گفتم اگه بذارن چون واقعا نمیذارن!!!! یعنی تو فکر کن بازی ایران استرالیا بودااا اون لحظه که خداداد داره میدوئه سمت دروازه....یهو برق بره!!!!! اینم قضیه اش همونه دقیقآ! همچین که بحث گل میندازه یهو نیما کرمی میگه وقتمون تموم شد!!!!! آخه بابا حالا یکی پیدا شده داره یه حرفی میزنه که ما خوشمون اومده هااااا....اینجوری رسیدن به موفقیت من کلی طول میکشه! 

حالا اینارو گفتم که بگم: 

این هفته...یعنی همین دیروز...گفت به نظر شما چرا ما وقتی میدونیم یه کاری خوبه انجامش نمیدیم یا وقتی میدونیم یه کاری بده انجامش میدیم؟ 

جوابش این بود: 

مغز ما دو تا ویژگی داره: ۱.مارو خیلی دوست داره و نمیخواد غصه بخوریم! 

                                ۲. چیزی که از لحاظ زمانی نزدیک تره رو بهتر درک میکنه! 

 

منم فهمیدم که چرا این روزا درس نمیخونم!!! 

ولی طبق معمول برنامه تموم شد و ما نفهمیدیم باید به مغزمون چجوری بفهمونیم که بابا نوکرتم....جان من انقدر منو دوست نداشته باش و بذار یکم سختی بکشم!

نظرات 3 + ارسال نظر
اسمان سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:01 ب.ظ http://bluew88.blogfa.com

سلام با مطلبی با عنوان

چشمک خدا به رز کوچولو به روز هستم و

منتظرتان...[گل]

miiim یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 ب.ظ

hello?

miiim یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:29 ب.ظ http://miiim.persianblog.ir

m&m

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد