روزانه های غزل

یک غزل نا تمام

روزانه های غزل

یک غزل نا تمام

کلا خیلی خوشحالم که گول خوردم و رفتم باشگاه ثبت نام کردم. آدم گاهی تو زندگیش یه گولایی میخوره که کلی بهشون افتخار میکنه. 

منم گول خوردم و رفتم باشگاه...حالا تنها ساعتی که میتونستم برم...ورزش کارانه بود! 

گفتم میرم میخندم کلی فوقش. 

انقدر خوش میگذره تو این کلاس به من... 

مخصوصا کتکایی که میخورم! 

مثلا سنسی (نام استاد در ورزش کاراته!) میگه ۴۰۰ تا دراز نشست بزنید....بعد خب مام این وسط مجبوریم زیرابی بریم خب!!!! فقط خدا نکنه بفهمه!!!! از اونور سالن داد میزنه...دکتتتتتتتر....و میاد به سمتم و اوه اوه! 

خوشم میاد ازش 

امروز دراز نشست نزدیم...به جاش شیرینی خوردیم کلا امروز زیاد خندیدیم کلی خوش گذشت. فقط کم درس خوندم! حالا میرم میخونم خب!

بالا بری پایین بیای فایده نداره 

وقتی میگم حس درس خوندن ندارم یعنی ندارم! 

امروز رفتم شلوار بگیرم......اندازم نبوود!!!!!! یعنی اونی که من خوشم اومد ازش برام کوچیک بود!!!! 

من قبلنا دست رو هرچی میذاشتم میشد بخرم...اصلا پرو نمیکردم تو مغازه! این اولین بار بود که اینجوری شد! 

چااااااااق شدم یعنی؟ ننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننه! 

باورم نمیشه. 

البته به دنبال این ۲ماه باشگاه رفتنم خوراکم شده دو برابر! که البته به علت شکست عشقی ای که امروز خوردم تصمیم گرفتم رژیم غذاییم رو رعایت کنم و خودمو کنترل کنم!!!! واقعا خیلی زشته هااااا! 

خیلی پشیمونم که دارم روز به روز به امتحان نزدیک میشم اما کلی از وقتمو دارم هدر میدم. 

به یه نفر احتیاج دارم که محکم بکوبه تو گوشم!!!!!!تا عقلم بیاد سر جاش! به هرکی میگم...دلش نمیاد!!!! 

اینارو اینجا نوشتم که توی رودربایستی گیر کنم!

بالا بری پایین بیای فایده نداره 

وقتی میگم حس درس خوندن ندارم یعنی ندارم! 

امروز رفتم شلوار بگیرم......اندازم نبوود!!!!!! یعنی اونی که من خوشم اومد ازش برام کوچیک بود!!!! 

من قبلنا دست رو هرچی میذاشتم میشد بخرم...اصلا پرو نمیکردم تو مغازه! این اولین بار بود که اینجوری شد! 

چااااااااق شدم یعنی؟ ننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننه! 

باورم نمیشه. 

البته به دنبال این ۲ماه باشگاه رفتنم خوراکم شده دو برابر! که البته به علت شکست عشقی ای که امروز خوردم تصمیم گرفتم رژیم غذاییم رو رعایت کنم و خودمو کنترل کنم!!!! واقعا خیلی زشته هااااا! 

خیلی پشیمونم که دارم روز به روز به امتحان نزدیک میشم اما کلی از وقتمو دارم هدر میدم. 

به یه نفر احتیاج دارم که محکم بکوبه تو گوشم!!!!!!تا عقلم بیاد سر جاش! به هرکی میگم...دلش نمیاد!!!! 

اینارو اینجا نوشتم که توی رودربایستی گیر کنم!

یه صندلی...در صورتی میتونه سنگین ترین وزن دنیا رو تحمل کنه که ۴ تا پایه ی محکم و سالم داشته باشه...

از بخش پوست بدم میاد.خیلی زیاد. دربارش صحبت نمیکنم! 

این آخرین بخشه. 

خدا کنه دولت 4شنبه رو تعطیل کنه.استادمون امتحان میان بخش رو گذاشته اون روز! بابا خب فردای عاشوراست. اخه کی میتونه این دو روز درس بخونه؟ 

حالا هرکی بتونه...من نمیتونم.