از چرخ زدن توی فیض بوووووق دیگه حالم به هم میخوره!
یه مشت آدم به درد نخور که از کاه کوه میسازن!
یه فامیل مزخرف که توی فیض بووووقم به مزخرفیشون ادامه میدن.
دوباره بر گشتم همینجا.
همینجا آرومم.
دیشب شب احیا بود و عالی
من هر جای دنیا که باشم شبای احیا خودمو میرسونم به مسجد محلمون
عالیه
دوست دارم این شبا رو.
خوش به حال اونایی که همه ی سال اینجوری خودشونو میندازن توی بغل خدا.
...........................................
امشب بهش میگم :
میخوام برم موهامو با ماشین بزنم
میگه:
نننننننننننننه....شاید این جمعه بیاید...شاید!
آخه مامانه من دارم؟
........................................................
خودم کلی خوشحالم که برگشتم اینجا
من هم اصلاً با فیسبوک صفا نمیکنم. همه ادای خوشاخلاقی و مهربونی درمیارن الکی. هووووع
سلام..
بچه های محل هم خوشحالن که برگشتی اینجا..:)