روزانه های غزل

یک غزل نا تمام

روزانه های غزل

یک غزل نا تمام

با عجله!

سلام! 

اهل خونه دارن میرن کربلا! 

کلی کار و بار!!! دارن. 

و طبق معمول ۳/۲ ش روی دوش منه. 

 

توی این چند روز دریغ از یک کلمه درس!!!!! خدا به داد برسه با امتحان پایان بخش و من و سوادم و شانسم!!!!!!!! 

 

با عرض پوزش .....من دارم بلعیده میشم ....پس بهتره زودتر برم! 

نظرات 1 + ارسال نظر
ملودی یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:26 ب.ظ


سلام آخ جون خیلی خوشحال شدم حتما میام پیشت هی! (یعنی زود به زود ) بوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد