روزانه های غزل

یک غزل نا تمام

روزانه های غزل

یک غزل نا تمام

درد!

خیلی درد داره... 

که بخوایش....با تمام وجود.... 

و اون بیاد از عشقش برات تعریف کنه... 

فقط لبخند بزنی و وقتی نمی بینت....اشک بریزی...

نظرات 1 + ارسال نظر
صبح صادق سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:38 ب.ظ

سلام
خیلی خوشحال شدم دیدمت
حالت چطوره
میام بازم:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد